۱۳۸۷ فروردین ۲۲, پنجشنبه

۲ ماهی از ایجاد این وب‌نوشت می‌گذرد، تنها ۱ سؤال تلفنی، چند واکنش به نوشته‌های من ، و دیگر هیچ ، فکرمی‌کنید تا کی من هرشب پرامید به این خانه سر خواهم زد؟

۵ نظر:

Unknown گفت...

اوضاع تمرين زياد جالب نبود
مي دانستم آقاي دهقان نمي آيند(مادربزرگشان فوت كرده بودند)ولي بقيه چرا نبودند بي هيچ خبر، فقط 4 نوازنده بوديم ما صالحيها ،خانم سهيلي و آقاي سلطاني و دو شنونده كه هميشه هستند يكي آقاي شجاع كه مي خواهد حتما هنرجوي خود استاد باشد و نه ديگري و آقاي كريما كه علاقه مند به موسيقي ست و آواز هم مي خواند
باز هم پيش در آمد ماهور درويش خان را تمرين كرديم و نبودن آقاي دهقان آشكار بود،بعد آقاي كريما د رهمان ماهور خواند و برادرم جواب آواز داد و من از وسطهايش بيرون رفتم چون مي خواستم بعد براي حضار اندك ،پيش در آمد اصفهان لطفي را بزنم (از آنها كه پنهان نگذاشتم از شما هم پنهان نباشد كامل نزدم برايشان)
دوستان گفتند ارتباط و حسم با قطعه خوب است ولي خانم سهيلي گفت انگار با ترس مي زنم
رفتيم تكه هايي از رقص فلامينكو را ببينيم كه كامپيوتر ارشاد، اسلامي عمل كرد و صدايش قطع شد (نتوانستيم چيزي ببينيم بايد بگويم درستش كنند)

با اشتياق آمدم گزارش اين هفته را بگذارم ،يادداشتهاي استاد نفسم را به اعماق ريه هايم پس زد مخصوصا كه جمله التيماتوم را اول خواندم و بعد ان نكته اموزشي را
استاد من هم تعجب مي كنم چرا دوستان سر نمي زنند چون خبرهاي داخل وبلاگ را هم من و تعداد اندكي كه سر مي زنند روز تمرين با ايشان د رميان مي گذاريم، ولي هر دفعه با خودم گفته ام اينكه سعي كردم خلاصه وار شرحي از تمرينهايمان اينجا بياورم شايد خوب باشد مضاف براينكه با هر جمله تان مانند همانها كه در ساعات كلا س از شما شنيده ام لحظات زيادي انديشيده ام با ابن حسن كه اينجا مكتوب است(من معتقدم نوشتار برتر از گفتار است)
اگر اجازه بدهيد در اين جلسه كه شما هم حضور داريد اين قضيه وبلاگ مطرح شود
منونم و متأسف از دلگيريتان

yaztar گفت...

نه من دلگیر نشده‌ام من بیش از دوستان هنرجو شب‌ها گاهی ۱۰ بار این آدرس را باز می‌کنم تا شاید کسی چیزی گفته باشد. ما واقعا دنبال چه هستیم؟ چه نمی‌دانیم؟ ...
نه من دلگیر نیستم متاسفم. در ضمن زحمت شما در دادن این گزارش‌ها محفوظ دست‌تان درد نکند
علی صمدپور

غزل گفت...

ماخیلی نمی دونیم.و همیشه ندونستن زیاد باعث می شه که قدر خیلی چیزها رو هم خیلی دیر بفهمیم.استاد من واقعا(خودم رو میگم)اونقدر نمیدونم که اصلا....ممنون که خیلی صریح گفتین ،متاسفم .شاید یه تلنگری باشه که واقعایه فکری لااقل به حال دنیای شخصیه هنریمون بکنیم.
مهین سهیلی.

غزل گفت...

سلام.
استاد من اصلا با قطعه ی ضربی چهارگاه رکن الدین خان نمی تونم ارتباط برقرار کنم.فقط مثل املایا مشق از رو نت ها میزنم.در صورتی که با دشتی استاد علیزاده خیلی بیشتر میتونم ارتباط داشته باشم.می خواستم بدونم چه جوری باید حس یه قطعه رو فهمید؟حالا جدا از بحث زمان،چه جوری میشه حس واقعی آهنگسازو فهمید؟اصلا میشه اگه نه پس با قطعه چه جوری ارتباط باید برقرار کرد؟
سهیلی

vadood گفت...

سلام به همه دوستان.
فکر میکنم آقای صمد پور تا حالا به یزد رسیدند.به ایشان خیر مقدم میگم.

متآسفانه بعد از چند روز پر کار که نتونستم به وبلاگ سر بزنم، خوشبختانه امروز تونستم.
"یکی از متخصصین علم کامپیوتر چند سال پیش اعلام کرده بود که هر چه سرعت و قدرت شبکه اینترنت بیشتر شود ، ما باید برای رفع اولین مشکلی که کاربر اینترنت با آن مواجه است اقدام کنیم وآن اتصال به شبکه اینترنت است که این مشکل را با گسترش شبکه اینترنت بی سیم (wireless)حل کردند."
این مطلب را گفتم که بدونید من هم دچار همین اولین مشکل شدم.
در ضمن دیدم در وبلاگ یک سری مطالب جدید مطرح شده که امیدوارم در جلسه تمرین و نشست فردا با حضور خود آقای صمد پور بررسی شود.
اوقات به کام
(ودود ملک ثابت)