۱۳۸۶ بهمن ۲۲, دوشنبه

دوستان!
من از چهارشنبه ۲۴ بهمن تا ۵ اسفند دبی هستم، ولی یزتار هست!

۳ نظر:

Unknown گفت...

دوباره ساعت 4 عصر جمعه،دیداری بود همنواییی و مصمم تر شدن در تلاش برای شناخت جهان از دریچه موسیقی...
خوشبختانه توانستیم هم به گروه نوازی برسیم و هم به شنیدن اثری موسیقایی،بازهم مدت زیادی را برای همکوک شدنمان صرف کردیم(نوازندگان تار)و قرار بر این گذاشتیم که با کوکی یکسان به کلاس بیاییم تا زمان کمتری صرف این قضیه کنیم با این حال تمرین گرم کردن پنجه که با ارائه جمله هایی از جانب آقای دهقان صورت گرفت مانند هفته گذشته بسیار جذاب بود با ابن تفاوت که این هفته هر یک جمله های جدیدی ارائه دادیم،نواختن چهارمضراب ماهور هنوز چنگی به دل نمی زند و در تلاش هستیم تا صدادهی بهتری داشته باشد،دوستان نوازنده سه تار در اتاق جداگانه ایی به تمرین پرداختند و در نهایت در ساعت 6 آماده بودیم تا اجرای استاد بیگچه خانی و فرنام در جشن هنر شیراز را که نمونه پیشنهادی دکتر کرباسی بود با هم ببینیم،همان اجریی که قبلا در کلاس با خود شما دیده بودیم ،و اندکی پیرامون آن صحبت کردیم
قرار شد هفته بعد علاوه بر شنیدن اثر موسیقی خانم سهیلی نیز برایمان بنوازند.
هر هفته تعداد لبخندهای دوستانه افزایش می یابد و دوستیها و هم اندیشیها رو به گسترش است ما 9 نفر حتما مصمم تر از پیش این تمرینها و کلاس شما را در صورتی که بتوانید چون گذشته همراهمان باشد ادامه خواهیم داد.

Unknown گفت...

llجمعه اي ديگر در اميد ديداري پر نوا فرا رسيد.
در ميان ازدحام تلاش براي كوك سازها بيشتر خود قطعه را نواختيم تا هماهنگي حاصل شود ولي انگار اشكالات بيشتر خود را نشان دادند و دوستاني مي بايست بيشتر تمرين مي كردند تا با اطمينان جملات را سر وقت خود اجرا كنند،به هر حال تمرين بداهه هم كمتر از هفته پيش وجود داشت و بعد در بخش شنيدن موسيقي،اجراي سال 49 جشن هنر شيراز را ديديم (دليل انتخاب اين برنامه از جانب دكتر كرباسي شيوه نوازندگي سه تار نصرت ا... ابراهيمي در اين اجرا بود)و در مورد سير تحول اجراي موسيقي صحبت كرديم ،مخصوصا جايگاه خواننده و شيوه جمله بنديهاي موسيقي.در نهايت خانم سهيلي چند قطه دشتي از كتاب متوسطه استاد عليزاده را نواختند و پيرامون اين اجرا اقاي دهقان صحبت هاي جالبي را در مورد شيوه هاي مضرابي اساتيد مختلف بيان كردند.
همچون هر جمعه در شادي و لبخند و اميد ديدار آينده از هم جدا شديم.ولي اينبار ساعت هفت و نيم بود وديگر موبايل هاي همه زنگ اخطار بازگشت را مي زدند.

Unknown گفت...

از جمعه ها خسته كه نشده ايم مشتاق تر هم شده ايم
هر بار بيشتر بر اشكالاتمان آگاهي پيدا مي كنيم،اينبار بيشتر سعي بر آن شد كه به صدادهي گروه دقت كنيم ،مي بايست با دقت بيشتري مي نواختيم تلاش كرديم جملاتي را به صورت سئوال و جواب بنوازيم كه هم اشكالات رفع شوند و هم به سوي صدايي هماهنگ ا زگروه پيش برويم
همگي با ديدن آقاي فاضل شاد شده بوديم انگار اين جلسات بيشتر به يادمان آورده بود كه هر بار ساز به دست يكديگر را ديده بوديم ،حضورش حتمي بوده است و سه هفته اي كه با ما نبود ،ناخوشايند بوده...
پرسش از آمدن استاد سئوال خوشايندي بود كه بارها تكرار شد،اميدواريم با صداي مقبولي از گروه شما را ببينيم.
اينبارزماني اندك را به ديدن اجراي آقاي مداحي گذرانديم كه به قول آقاي دهقان بيشتر براي درس عبرت مجبور شديم اين اثر را ببينيم ،و بعد سه تا رنوازي استاد كسايي توانست حس پريشاني حاصل از ديدن آن اجرا را اندكي ترميم كند و بعد آقاي صالحي به اجراي قطعه اي از استاد لطفي پرداختند كه دوستان آن را نقد كردند

در پيامي كه ديروز از آقاي فاضل دريافت كردم قرار شد اين هفته علاوه برچهارمضراب ماهور پيش در آمد ابوعطا از كتاب متوسطه را هم براي تمرين گروهي آماده داشته باشيم،اين هفته منتظر اجراي آقاي فاضل هستيم.