گلی، ماسهای رنگ حسرتهای من که به خنجهای مجنون کودکی نچسبید برايم جالب بود كه گُلي را تبديل به گِلي كرده بوديد و داستان چيز ديگري از آب در آمده بود ولي فكر مي كنم كلمه مجنون به اين فضاي كودكي نمي خورد يك جور كودك بزرگسالش مي كند
اين كودكيِ دختريست كه از لاك زدن هميشه منع شده است و ارديبهشت ها برايش فصل چسباندن گلبرگ هايست كه زود زود شادابي را بر ناخنهايش از كف مي دهند سالها بعد در شعر فروغ همين تصوير را مي بيند: به ناخنهايم برگ گل كوكب مي چسبانم...
در يك وبلاگ به نام فوتو هايكو عكسهايي مي گذارند كه مي شود با توجه به آن تصوير هايكويي نوشت و بعد اگر مناسب بود براي نمايش تأييدش مي كنند من اين هايكو را براي پست شماره اين وبلاگ سرودم ولي احتمالا آنقدر به تصوير وابسته بوده است كه مي بايست همراهش شرح حال بياورم
به نظر من اگر بشود خنج هاي كودكي شايد افق ديد گسترده تري را ارائه دهد هرچند كه شايد نظر شما باز همين سويه از نگرش است و براي من دور از ذهن
آدرس آن وبلاگ در لينك هاي وبلاگ من هست
و اما گزارش تمرين گروهيمان امروز حال مساعدي براي رفتن به نمرين نداشتم،بقيه دوستان همه حاضر بودند(دكتر كرباسي و تقدسيس كه نمي آيند...) روي قطعه طلوع كار كرده بودند و قرار مداري براي سازبندي در گروه كه آقاي بلاني تمبك بنوازد و برادرم تارباس،دو نفر سه تار نواز هم اضافه كنند . در نهايت آقاي بلاني تك نوازي كرده بود
سلام حتما چنين خواهم كرد البته تا به حال هم طبق اجازه خودتان كه گفته بودم مي توانم سئوالهاي ادبي ام را مطرح كنم و شما نوشته بوديد ميتوانيد و همينجا هم جوابش را بگيريد چنين كردم بعد از اين تلاش مي كنم هر طور شده در همان تسلسل پيغام بگذارم متشكرم
۶ نظر:
گلی، ماسهای
رنگ حسرتهای من
که به خنجهای مجنون کودکی
نچسبید
برايم جالب بود كه گُلي را تبديل به گِلي كرده بوديد و داستان چيز ديگري از آب در آمده بود
ولي فكر مي كنم كلمه مجنون به اين فضاي كودكي نمي خورد يك جور كودك بزرگسالش مي كند
اين كودكيِ دختريست كه از لاك زدن هميشه منع شده است و ارديبهشت ها برايش فصل چسباندن گلبرگ هايست كه زود زود شادابي را بر ناخنهايش از كف مي دهند
سالها بعد در شعر فروغ همين تصوير را مي بيند:
به ناخنهايم برگ گل كوكب مي چسبانم...
در يك وبلاگ به نام فوتو هايكو عكسهايي مي گذارند كه مي شود با توجه به آن تصوير هايكويي نوشت و بعد اگر مناسب بود براي نمايش تأييدش مي كنند من اين هايكو را براي پست شماره اين وبلاگ سرودم ولي احتمالا آنقدر به تصوير وابسته بوده است كه مي بايست همراهش شرح حال بياورم
به نظر من اگر بشود خنج هاي كودكي شايد افق ديد گسترده تري را ارائه دهد هرچند كه شايد نظر شما باز همين سويه از نگرش است و براي من دور از ذهن
آدرس آن وبلاگ در لينك هاي وبلاگ من هست
و اما گزارش تمرين گروهيمان
امروز حال مساعدي براي رفتن به نمرين نداشتم،بقيه دوستان همه حاضر بودند(دكتر كرباسي و تقدسيس كه نمي آيند...)
روي قطعه طلوع كار كرده بودند و قرار مداري براي سازبندي در گروه كه آقاي بلاني تمبك بنوازد و برادرم تارباس،دو نفر سه تار نواز هم اضافه كنند .
در نهايت آقاي بلاني تك نوازي كرده بود
ببخشيد كه شماره فتوهايكو را فراموش كردم بياورم
شماره 93 در اين وبلاگ:
http://photohaiku.persianblog.com
لطف کنید این فضا را تنها و تنها به موسیقی اختصاص دهید.
سلام
حتما چنين خواهم كرد البته تا به حال هم طبق اجازه خودتان كه گفته بودم مي توانم سئوالهاي ادبي ام را مطرح كنم و شما نوشته بوديد ميتوانيد و همينجا هم جوابش را بگيريد چنين كردم
بعد از اين تلاش مي كنم هر طور شده در همان تسلسل پيغام بگذارم
متشكرم
میدانم که گفته بودم بنویسید ولی حالا دیدم که این شاید به دیگر خوانندگان این وبلاگ تحمیل شود و بحثهای شخصی تلقی شود. سپاسگزار توجه شما.
ارسال یک نظر